عبادت، به معناي اظهار ذلات، عاليترين نوع تذلل و كرنش در برابر خداوند است.در اهميت آن، همين بس كه آفرينش هستي و بعثت پيامبران براي عبادت است.خداوند ميفرمايد:"و ما خلقت الجن و الانس الا ليعبدون"
هدف آفرينش هستي و جن و انس، عبادت خداوند است.
كارنامه همه انبيا و رسالت آنان نيز، دعوت مردم به پرستش خداوند بوده است.پسهدف از خلقت جهان و بعثت پيامبران، عبادت خدا بوده است، روشن است كه خدايمتعال، نيازي به عبادت ما ندارد و سود عبادت، به خود پرستندگان برميگردد.همچنانكه درس خواندن شاگردان به نفع خود آنان است و سودي براي معلمندارد.
روش عبادت را بايد از قرآن و عترت آموخت. آنگونه كه آدرس هر خانه را بايد ازصاحب خانه گرفت. آيات قرآن واحاديث معصومين، بهترين عبادت را كدام ميدانندو چه اوصافي براي آنان ميشمارند؟ جواب را بايد از قرآن و عترت دريافت. پسمروري به كلمات اوليا دين ميكنيم:
بقیه در ادامه مطلب.
راه خداپرستي، دشواريهاي هم همراه دارد، چه از سوي طاغوتها كه مانع توجهمردم به خدايند، چه از طرف بي دينان كه دينداران را مسخره ميكنند، چه از سويشيطان و نفس، كه تلاش در جهت بازداشتن انسان از عبادت دارند، و چه از طرف هرعاملي كه مانع تراشي كند.
مگر پيامبر اسلام را هنگام نماز، در كعبه، آزار نميدادند؟
مگر مسلمانان مبارز، بخاطر خداپرستي، زير شكنجههاي طاغوت جان ميدادند؟
مردان خدا در هيچ حال و شرايط، دست از خدا و پرستش او و اجراي دين اوبرنمي دارند. راه حق دشواريهايي دارد كه بايد به جان خريد و از هو شدن و دشمنيديدن نهراسيد.
تداوم عبادت
رهرو آن نيست كه گه تند و گهي خسته رود
رهرو آنست كه آهسته و پيوسته رود
دوام و پشتكار در هر كاري پسنديده است، در عبادت هم چنين است.
از نظر اسلام، عبادت كوچك و كم، ولي پيوسته، ارزشمندتر از عمل نيك بزرگولي بي دوام است.
قرآن ميگويد:"فاعبده و اصطبر لعبادته".خدا را بپرست، و در راه عبادت اوصبور و شكيبا باش.
سفارش شده كه: هر كاري را شروع كرديد، حداقل تا يكسال ادامه دهيد. پس تداومداشتن عبادت و روحيه پرستش در انسان، مهم است. نه آنكه گاهي تب عبادت و دعا ومسجد انسان را بگيرد،و مدتي هم بكلي اين امور را رها كند و بيگانه با عبادت شود.
بدون شك، دستوهاي خدا و احكام شرع، داراي فلسفه و دليل است، ولي لازمنيست در تمام احكام و فرمانهاي الهي، در پي يافتن دليل اقتصادي، بهداشتي و علميآن باشيم. مسلمان، بايد در برابر فرمان وحي، تسليم باشد و اين روحيه تسليم وپذيرش، كمال آدمي است و برخي از دستورها براي آزمودن روح تسليم و بندگياست.
فرمان خداوند به ابراهيم، براي قرباني كردن اسماعيل، نمونهاي از آنست و نشانهكمال بندگي است.
آنگونه كه هميشه در راه رفتن، مقصود ما رسيدن به جايي نيست، گاهي خود (راهرفتن) هدف است، مثل راهپيمايي يا پياده روي براي ورزش يا دويدن در مسابقه، كههدف، خود دويدن است نه رسيدن به جايي.
در دستورهاي عبادي و احكام الهي هم، گاهي هدف، تسليم و پذيرش دستور وتمرين براي جلب رضايت معبود و اطلاعت و محض از آفريدگار است. هدفعبادات، پرورش روح انسان است، آنگونه كه حركات ورزشي براي تربيت جسم است.
گاهي كسي علاقه دارد خدمتگزاري كسي را بكند. بدون آنكه چشمداشت مالي وهدف اقتصادي داشته باشد. خود خدمت به آن شخصيت والا، برايش هدف وارزشمند است، و نه حتي كتب دانش يا كسب وجهه و رسيدن به موقعت اجتماعي.
بسيارند كساني كه از نشستن در كنار يك شخصيت يا داشتن عكسي با او، خوشحالميشوند، هر چند نفعي برايشان نداشته باشد. خود اين نزديكي برايشان محبوباست. وقتي براي انسانها در اين دنيا، اينگونه امور، گرانبهاست، بندگي خداو درمحضر الهي بودن مايه افتخار نيست
معناي لغوي صلوه
راغب در مفردات گويد:بسياري از اهل لغت گفتهاند كه صلوه به معناي دعا وتبريك و تمجيد است آنگاه گويد بعضي از اهل لغت گفتهاند كه اصل صلوه از "صلا"است و معناي اين گفته مي شود "صلي الرجل" آن است كه او به واسطه اين عبادتصلا را از خود برطرف ساخته و صلا عبارت است از آتش فروزان خداوند و بنايصلي همچون بناي مرض است كه به معناي زايل كردن مرض ميباشد.
ترجمه عرفاني از معناي صلوه
بعضي از بزرگان صلوه را از نصليه مشتق ميدانند، بدين معني كه چون چوبهايكج را باگرفتن به نزديكي آتش و رساندن حرارت به آن راست سازند، عرب آن را نصليهگويد. گويي نمازگزار با توجه به مبدأ اعلي در نماز و باحرارتي كه در اثر حركتصعودي و قرب به شمس حقيقت معنوي براي نفس حاصل ميشود، كج رفتاري هاينفس را كه در اثر توجه به غير خداو ميل به باطل ايجاد شده است تعديل مينمايد.
نيز محتمل است كلمه نصليه كه از باب تفعيل و در اين مورد به معناي سلبي آمدهباشد، همچون باب افعال كه به معناي سلب گفته شود، بنابر اين معناي نصليت سلبحرارت ميشود، گويي نماز گزار با انجام عمل نماز، حرارت آتش جهنم را از خود دورنموده و از سوزش آن ميكاهد.
پيامبر در خطبهاي فرمودند: اي مردم پشتهاي خود را كه از بار گناهان سنگينشده است با سجدههاي طولاني سبك كنيد .
امام صادق فرموده است:چون نمازگزار به نماز ايستد رحمت بر او از افق آسمان تازمين فرود ميآيد و فرشتگان گرداگرد او را فرا ميگيرند و فرشتهاي نوازش دهد كه اگراين نماز گزار ميدانست كه چه در نماز هست از نماز منصرف نميشد و قريب به اينمضمون روايات ديگري نيز واردشده است.
آن كساني كه در سماوات اند ملائكهاند و آن كساني كه در زمين اند جن و انس اند ومائيم اشخاصي كه نزد اوئيم.
معناي ولايي نماز
امام باقر فرمود: اما نعمت ظاهري عبارت است از پيغمبر و آنچه آن حضرت آورداز معرفت خدا و توحيد او و اما نعمت باطني عبارت است از ولايت ما اهل بيت پيونددوستي ما، واز امام موسي بن جعفر روايت است كه فرمود: "نعمت ظاهر،امام ظاهراست و نعمت باطن،امام غائب."
بنابه روايات كه بر عرش خدا و كرسي و لوح و جبهه اسرافيل و بالهاي جبرئيل واكناف آسمانها و زمينها و كوهها و ماه و خورشيد نوشته شده است، سپس امام صادق(ع) فرمود: آن كساني كه سماوات اند ملائكهاند وآن كساني كه در زمين اند جن وانساند و مائيم اشخاصي كه نزد اوئيم.
پس معلوم گرديد كه صلوه به هر معنا و به هر مبدأ اشتقاق كه باشد اولا و بالذاتمقدسه صدق ميكند.
نماز از نظر روايات
امام علي بن موسي الرضا در ضمن جوابهائي كه به سوالات محمد بن سنان مرقومداشتند فرمودند:" علت آنكه نماز بر مردم واجب شد آن است كه نمازگزار به ربوبيتخداوند متعال اقرار و اعتراف ميكند و هر گونه شريكي را از ساحت عرشش به دورميافكند و در پيشگاه خداي جبار جل جلاله با حالت خواري و بيچارگي و فروتني واعتراف ميايستد و چشم پوشي از گناهان گذشته را از حضرتش خواستار ميشود و بهمنظور تعظيم و بزرگداشت خداي عزوجل هر روز صورت بر زمين ميگذارد تا بدينوسيله هميشه به ياد خدا باشد وآني خداي را فراموش نكند و نعمت خداوند باعثسركشي و طغيان او نشود بلكه حالت دلشكستگي و ذلت را از دست نداده افزايش دينو دنياي خود را طالب و راغب باشد.
و نكته جالب توجه آن است كه نماز موجب مداومت شبانه روزي بر ياد خداستتا بنده سرور خود و تدبير كننده خود و آفريننده خود را فراموش نكند كه اگر فراموشكرد ناسپاسي كند و گردنكشي آغازد ولي ياد خدا و ايستادن به نماز در پيشگاهش او رااز همه گناهان باز ميدارد و از هر گونه فساد و تباهي جلوگيري ميكند.
نماز، سپاس نعمت
انسان، اسير محبت ديگران ميشود.
نعمت و نيكي، انسان را به مقام سپاس و تشكر ميكشد. اگر كسي نعمتي به مابخشيد و احساني در حق ما كرد. با زبان و عمل، سپاسگزار او ميشويم.
ما بنده خدائيم و غرق در نعمتهاي او، پس در هر نفسي، نه سك تعمت بلكهصدها نعمت است و بر اين تعمتها نه شكري بكه هزاران شكر لازم است.
كافي است كه اندكي چشم بصيرت بگشائيم و لطف وفضل خدا را درباده خودمانببينيم. آنگاه خواهي نخواهي سپاس او خواهيم گفت.
نماز، نوعي سپاس از تعمتهاي فراوان و بيشمار اوست.
خداوند، به ما هستي بخشيد، آنچه بريا زندگي مادي و معنوي لازم داشتيم، عطاكرد.هوش و عقل و استعدادمان داد، قطرات باران، برگ درختان، ماهيان دريا، پرندگانآسماان، نور خورشيد و هدايت عقل و ولايت پاكان و راهنمايي وجدان را جهتسعادت ما ارزاني داشت.
اعضاي متناسب، قوايي مفيد، مربياني دلسوز، طبيعتي رام و مسخر ما قرار داد، تا بااو بيشتر آشنا باشيم .آگر لب ما نرم نبود، توان سخن گفتن نداشتيم.اگر آبها، شور وتلخ بود، درختان نميروئيد.و... هزاران اگر ديگر، كه به تعبير قرآن، تعمتهاي الهي،قابل شمارش نيست.
آيا اينهمه نعمت، تشكر لازم ندارد؟
آيا بي انصافي و حق نشناسي نيست كه انسان، غرق نعمتهاي خدا باشد وليحالت سپاس به درگاه صاحب نعمت نداشته باشد؟
نماز، تشكر از خداست كه ولي نعمت ماست، هر چه داريم از اوست. البه اينسپاس، براي خدا سودي ندارد، بلكه براي خودمان مفيد است و نشان معرفت ماست.همچنانكه تشكر يك دانشآموز از معلم خود، تيانگر كمال و رشد فكري اوست و ازتشكرد او چيزي عايد معلم نميشود.
چه غافل اند، آنانكه برسرسفره نعمت خدا، عمري مينشينند يكبار هم به شكرانهاين موهبتها، درآستان آن خداي متعال، پيشاني عبوديت و سجده شكر بر زمين نميگذارد؟
در روايات آمده ايمان مسلمان و كافر شدنش بيش از ترك عمدي نماز واجب و ياسهل انگاري اش در نماز تا آنجا كه نماز را به جاي نياورد فاصلهاي نداشت و در جاييديگر نقل ميكنند كه فاصله ميان كفر و ايمان بجز ترك نماز نيست.
امام صادق (ع) فرمود:"هرگاه در حال نماز بودي حتما با حالت خشوع باش وروي دل به سوي نماز بدار كه خداي تعالي ميفرمايد:"آنان كه در نمازشان خاشعباشند."
عنصري كه به عمل يك انسان، بها ميدهد، نيت و انگيزه و هدف اوست. از همينرو، در آيات قرآن، كلمه(في سبيل الله) فراوان به كار رفته(70 بار) و اين هشدارياست كه انسانها مواظب اعمال و نيات خود باشند كه در راه خدا باشد،نه براي غيرخدا يا انگيزههاي نفساني.مانند جاده خطرناكي كه تابلوهاي هشدار دهنده فراوانيدرآن نصب ميكنند، بندگي خدا هم راهي است كه لغرشگاههاي فراواني دارد و اينهمهتأكيد، هشدار براي دوري از انحرافهاست. بخصوص در عبادت، كه بدون"قصدقربت" و نيت خدايي، كمترين ارزشي ندارد.
نيت، ركن عبادت است. مقدسترين كارها بخاطر نيت بد، فاسد ميشود وسادهترين كارها، با نيت خوب، ارزشي بسيار پيدا ميكند. نيت خدايي، عامل جذبالطاف الهي است. هر كه در راه خدا تلاش كند، خداوند هم راههاي خودش را به اومينماياند.
نيت، شرط قبولي عمل است. امام صادق(ع) از قول خداي متعال نقل ميكند:"لماقبل الا ما كان خالصاً لي" جز آنچه را خالص براي من باشد، نميپذيرم.
نيت، كار اندك را بزرگ ميكند.امام صادق (ع) فرمود: هر كس، كار اندك خود رابخاطر خدا انجام دهد، خداوند آنرا بيش از آنچه خواسته، در چشم ديگران جلوهميدهد.و هر كس از كار بسيار خود، هدف غير خدايي داشته باشد و بجاي جلبرضاي خدا به فكر جلب توجه مردم باشد، خداوند كار زياد او را در نظر مردم، كمجلوه ميدهد.
آري عزت و ذلت بدست خداست، و اوست كه دلها را بسوي كسي متحولميسازد، پس بايد براي او كار كرد، تا خودش كارها را درست كند.
حضرت ابراهيم، بخاطر خدا، همسر و فرزند خود را در بيابانهاي داغ مكهميگذارد، آنگاه از خداوند ميخواهد كه دلهاي مردم را بسوي آنها متمايل و شيفتهگرداند.و قرآن هم ميگويد: آنانكه ايمان به خدا آورند و كارهاي شايسته انجام دهند،خداوند برايشان محبوبيت ايجاد ميكند.
و اين يكي از پاداشهاي دنيوي خداوند است. البته محبوبيت خداداد، غير ازشهرتهاي زرد گذر و كاذب در ميان مردم است. چه بسا افرادي مشهود، پس ازمرگشان فراموش ميشوند، و گمناماني همچنان در عمق جان مردم جاو مكان دارند.
پس محبوبيت را هم بايد از خداوند خواست كه او مقلب القلوب است و دلهايمردم در دست اوست. اگر كسي براي خدا كار كند، خداوند هم جبران خلوص او را بهبهترين وجه انجام ميدهد.انسان بايد دربان دل باشد و در حريم و حرم دل، جز خدا راراه ندهد. امام صادق(ع) فرمود:"القلب حرم الله و لا تسكنوا حرم الله غيرالله"دل، حرم الهي است، جز خدا را در آن وارد نسازيد.
همه عبادتها بايد به قصد قربت انجام گيرد و اگر گوشهاي از آن براي غير خداباشد باطل است. مثلاً اگر در نماز يكي از واجبات، براي غير خدا باشد، نماز باطلاست.
اگر يكي از مستحبات هم ريايي انجام گيرد، يا زمان عبادت و مكان آن براي غيرخدا باشد، نماز باطل است. حتي اگر در زمستان، كنار بخاري بايستد كه هم گرم شود وهم نماز بخواند، باز عبادتش باطل است. خداوند، عملي را ميپذيرد كه از جهتشرايط زماني و مكاني و كيفيت و خصوصياتش، همه خالص باشد و براي او شريكيقرار داده نشود. در احاديث است كه اگر رزمندهاي در جبهه، بخاطر تعصب يا بدستآوردن غنائم جنگي يا اظهار قدرت و شجاعت و امثال اينها بجنگد، ارزش ندارد.
داشتن اخلاص و دوري از ريا، به قدري حساس و مشكل است كه در حديث ازامام عسكري ميخوانيم: ورود شرك در كارهاي انسان از حركت مورچه در شبتاريك، روي سنگ سياه سخت، بي نمودتر است.
علي (ع) در باره اخلاص، سخنان بسياري دارد كه به چند نمونه اكتفاميشود:"نيت خالص، نهايت مطلوب و هدف نهايي است. اخلاص، رستگاري است.ايمان، خالص ساختن كار است. اخلاص بلندترين جايگاه ايمان است و...." احاديثديگر، كه هم نشان دهنده جايگاه والاي اخلاص و نيت خالص در ارزشگذاري اعمالو بهره دهي كارها در دنيا و آخرت است
اى فرزنـــد آدم! به پدر و مــادرت نیكى كن و صله رحــم داشته باش تا خداوند، كــــــارت را آســان و عمــــرت را طولانى بگردانــد. پــروردگــارت را فرمان ببر تا خردمند به شمـــار آیى و از اونافرمـــانى نكن كه نادان شمرده مى شوى. // پیامبر اکرم (ص)
تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان رستگاری و آدرس salavat1373.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.